بخشیدمت...
[ بازدید : 242 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
ســـوم
هفتــــم
چهلـــم
ســـــال . . .
چنـــد ســــال دیگــــر
بایــــد عــــزادار نبـــودن هایـــــت باشــــــم . . .؟
به زخمهایم می نگری ؟!درد ندارند دیــــــــــگر
روزی که رفتــــــــی ،
مرگ تمام درد هایم را با خودش بـــــــرد !مرده ها درد نــــــــــمی کشند
حرف آخرم اینه
برنگرد دیــــــــگر
زنده ام نـــــــکن !
یه شبایی به
آدمای خاصی
خیلی احتیاج داری
گوشیتو برمیداری ُ شمارش بگیری
اما میدونی بی فایدس
اینقدر دلگیر و دلتنگی که یهو به خودت میای
میبینی خیره شدی به یه صحفه خالی بی جواب
اشکات سرازیر میشه...
بعد با خودت میگی:
اون همه دوست داشتن آخرش چرا اینطوری شد؟؟؟؟
بودنت را دوست دارم
وقتی پنجه در کمرم حلقه میکنی
وبه اغوشت سفت مرا می فشاری
و وادارم می کنی
که به هیچ کس فکر نکنم
تا زمانیکه به عمق واقعی انسان ها پی نبرده ای
دوستشان نداشته باش
زیرا عمیقترین زخمها زخم خنجر کسی است
که با تمام وجود دوستش داشتی!!!
یاد گذشته هام افتادم...
بی هوا اشکام ریخت...
روزای خوب داشتم و روزای بد...
بچه بودم...
حالا به خاطر اتفاقات اخیر دیگه دلی واسم
نمونده و بچه تر شدم...
با کوچکترین چیزی داغون میشم...
میدونی عزیز دلم وقتی نیستی
دلم خیلی برات تنگ
میشه دلم میخواد همیشه
پیش تو باشم با تو باشم
.دلم میخوام عطر تن تو
رو همیشه احساس کنم.
همیشه میبینمت توی خوابم
توی بیداری وقتی میرم
بیرون وقتی توی کلاسم که
صدام میکنی بر میگردم
ولی تو نیستی.میدونم یه
روزی من رو فراموش میکنی
ولی عیب نداره من که تو رو
فراموش نمیکنم هیچ وقت
مهربونیهات رو همه چیزهای
خوبی که تو داری و دیگران
ندارن.تمام حرفهای قشنگت رو
اون صدای ارامش بخشت رو.
صدای که باعث میشه همه
خسنگیهام از یادم بره صدای
که باعث میشه من یادم
بره چقدر ازش دورم و نمیتونم
عطر تنش رو احساس کنم.
دلم میخواد فقط برای یه بار
فقط یک بار بتونم عطر تنت
رو احساس کنم فقط یک
بار دستهام گرمی دستهات رو احساس کنه
و اون وقتهکه دیگه چیزی از خدا نمیخوام